لیلی دیروز همراه مجنون، لیلی امروز در پی جیب مجنون وای بر حال مجنون امروز . . .
|
|
داستان عشق همچنان باقی است ... هر چه خواستم عاشق نشوم هر چه خواستم دل ندهم نشد، که نشد ! آه ای خدا این آتش چیست که در من مسکین بر افروخته ای تو که از حال من آگاهی ! ندارم تحمل درد، تنهایی و غریبی تو خود میدانی چرا عاشقم میکنی و اگر کردی چرا از معشوقه جدایم میکنی !!! همه ی اینا رو گفتم به اینجا برسم که آهای آدمهایی که عاشق شدین ، آهای کسانی که خودتونو دیونه ی هم میدونین تا حالا شده از خودتون بپرسید که چقدر همو دوست دارین ؟ واسه عشقی که ازش حرف میزنین حاضرین چه کارهایی انجام بدین ؟ من نمیخواستم دیگه تو این وبلاگ پستی بذارم به خاطر یه سری از مشکلات و مسائلی که دوست ندارم راجبشون صحبت کنم اما شماها، شما دوستای گلم به من لطف دارین و همش منتظر مطالب جدید هستین و تو نظرات خیلی به من ابراز لطف میکنین همینجا دست همتون رو میبوسم، اگه بخوام اسم ببرم باید همرو بگم، پس نمیگم میترسم کسی از قلم بیفته !! من چه دیوونه ام ، من چقدر ساده ام ، فکر میکنم همه مثل من هستن !!! شما همه اینا رو میدونید بیخیال آخر این پست رو با این شعر تمومش میکنم : هوای کوی ما بدجور تیرس / دل عاشق ما بدجور گرفتس ترانه سرا : مهیار روزگار ( رحمانی ) منتظر بهترینها باشید ... نگارنده : مهیار | یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۹ | 21:57 | لينک ثابت | موضوع: مطلب عاشقانه |
Copyright © 2010 - 2013 All rights reserved © Power By: Love2Tak™ |
|