لیلی دیروز همراه مجنون، لیلی امروز در پی جیب مجنون وای بر حال مجنون امروز . . .





عاشقانه من در سالی که گذشت . . .  

سلام به همه بازدیدکنندگان عزیز وبلاگم الان تقریبا یک سال و یک ماهه که این وبلاگ رو تاسیس کردم ، حرف دلمو به خیلیا زدم ، با خیلیا درد و دل کردم ، حرف خیلی ها رو شنیدم . . .

عاشقانه من تو سالی که گذشت شاهد نظرات و همراهی خیلی از شما دوستای گلم بود عاشقانه من تو این وبلاگ از اونجایی شروع شد که من برای اولین بار عاشق شدم و شکست خوردمو و بد جور شکستم ، وقتی میومدم نظرات دلگرم کننده شما رو میخوندم میفهمیدم که هنوزم آدمیت نمرده . . .

اما تو دل بعضی ها هم مرده ، مثل همون بی معرفتی که تو اوج بی کسی تنهام گذاشت و رفت ، خدا رو شکر که رفت تازه بعد از یک سال دارم میفهمم اون هیچ وقت لیاقت من و عشقمو نسبت به خودش نداشت راستش تازه فهمیدم من اصلا عاشق نبودم و فقط بهش عادت کرده بودم . . .

بگذریم از عشق اولم و بی وفاییهاش ، بریم سر عشقه بعدی راستش مطمئن نیستم اسم اینایی که میگم عشق باشه ، بعد از یکی دو هفته تو این وبلاگ با یکی آشنا شدم که خیلی شبیه من بودم اونم شکست خورده بود ، تو یاهو با هم درد و دل کردیم و بعد از یه مدتی اون گفت : کاش ما میتونستیم ماله هم باشیم ، راستش حرفه دل منو زد تنها چیزی که مانع ما بود فاصــــــــلــــــــــــــــــــــــه بود . . .

همه چی خوب داشت پیش میرفت تا اینکه اینم سر نا سازگاری گذاشت و هر دفعه یه حرفی میزد حالا بماند چی اگه خودش به اینجا سر بزنه میدونه چی حرفایی رو میگم !

خلاصه من تو سال ۱۳۸۹ در عرض ۶ ماه دو بار شکست خوردم یعنی اشتباه پشت اشتباه ، بازم میگم البته اگه بشه اسمشو عشق یا شکست گذاشت !
بعد از این دو شکست دیگه نمیخواستم شکست بخورم ، واسه همین وقتی نامزده فعلیم سره راهم قرار گرفت اولش نمیخواستم باهاش باشم چون میترسیدم دوباره بشکنم خدا رو شکر که به بختم پشت پا نزدمو ولش نکردم بعد که با هم یکی شدیم تازه فهمیدم چه فرشته ای داشت از دستم میرفت خدا رو شکر که از دستش ندادم الان فقط اونه که مرحمه زخمای منه حرفامو میفهمه درکم میکنه من خیلی دوستش دارم توی پست قبلی اون ترانه ای که گذاشتم رو برای اون گفتم . . .

برای دیدن بقیه مطلب روی ادامه راه عاشقی کلیک کنید.


ادامه راه عاشقی...
نگارنده : مهیار | چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۰ | 19:46 | لينک ثابت | موضوع: مطلب عاشقانه |